«استاد لیلا» در چال سرویس تعمیرگاه | این زن هم بازیگر تئاتر است هم مکانیک خبره | تصاویر
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۳۷۷۴۳
همشهری آنلاین- سحر جعفریان: زنان و دخترانی که با رعایت همه بایستهها و شایستهها، غیورانه، سعی در فعالیتبخشی به اهداف و آرزوها، خودباوری و معناسازیهای مدرن و یا حتی گذران زندگی از راههایی کمتر رَهرو رفته، دارند. اینان، پنجه در پنجه محدودیتهای منسوخ میاندازند تا آن هنگام که زورشان بچربد و پشتِ ناممکنها و نامعقولانههای جنسیتی را به خاک بمالند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساعت ۸ صبح به مرکز معاینه فنی خودرو شهید آبشناسان رسیدیم. جایی پر سر و صدا و بویناک از دود و روغن خودرو. از کنار لاین پذیرش، ثبت اطلاعات، بازرسی ظاهری و فنی و صدور گواهی خودورها به سمت انتهای مرکز حرکت میکنیم. همان جا که ۵ واحد تعمیرگاه تخصصی خودرو، تنگِ هم بالا رفته و مراجعهکنندگانش در صفهای طول و دراز، آستانه انتظارشان را میسنجند. تابلوی «تعمیرگاه خودرو ویژه بانوان» سَر دَرِ یکی از همان تعمیرگاهها، خوشنمایی میکند. اینجا همان جاییست که لیلا، سَر و بَرِ خود را با لباسِ مخصوصِ تعمیرکارانِ خودرو، آراسته است. دستهایش، سیاه از روغنِ خودرو و جیبهای لباسش، سنگین از انواعِ آچار و انبر. رَدِ روغن روی صورتش نیز دیده میشود؛ رَدی بازمانده از کشیدن دستها بر آن. دستگاه فشارسنج لاستیک را گوشهای میگذارد و با سرعت، سَر والفِ لاستیکِ خودروی مشتری را خارج میکند. بعد هم میرود سراغ کمپرسور و تنظیم باد تایر. هنوز این کارش به آخر نرسیده که سرپرستِ واحد تعمیرگاهیِ مرکز معاینه فنی خودرو، برای تعویض چراغِ عقب و روغن خودروی دیگر، فرا میخواندش. تعمیر سرسیلندر، میزان فرمان و بازسازی باتریهای سولفاته هم در نوبتهای بعدی از کارهای روزانهاش قرار گرفته. به جَست، داخلِ چال سرویس میشود و به خیز، از پشتِ فرمان خودرویی که رانندهاش کلافه است، بیرون میآید. این میان گاهی که با چند جرعه چای یا آب، گلویی تَر میکند، فرصت مییابد با لبخند به نگاههای محبتآمیز و رضایتبخشِ مشتریهایش که بانوان هستند، پاسخ دهد. روز به نیمه رسیده؛ این را میتوان از دستها، صورت و دستمالِ مخصوصِ تمیزکاریش که از قبل سیاهتر شدهاند، فهمید. بیش از ۲۰ همکار آقا دارد که او را محترمانه «خانم احمدی» خطاب میکنند و معمولا در جابهجایی دستگاههای سنگین نیز، به کمکش میآیند. لیلا، روزانه به طور میانگین خودروی ۲۰ مشتری را تعمیر میکند و بخشی از انرژیاش را ذخیره میکند برای تمرین و اجرای تئاتر.
خُرده معجزههایی برای مهارت دخترانهکمی که از کار فارغ میشود، این طور گفتگو را آغاز میکند: «فرزند اول خانوادهام و چون پدرم با توجه به شرایط شغلی که داشت معمولا در ماموریت به سر میبرد، ناخودآگاه یاد گرفته بودم همراه مادرم از پس از امور خانه بربیایم. خیلی زود هم پشت فرمان ماشین نشستم و در اولین فرصت گواهینامهام را گرفتم. بعد از دیپلم با اجازه پدرم رفتم سرکار؛ کارهای مختلفی از کارمندی تا کارگری تجربه کردم. گاهی پیش میآمد که ماشینم خراب میشد و راهی تعمیرگاه محل میشدم. اَستای مکانیک که دست به آچار میشد انگار من مسخ میشدم و تا عالَمِ خیال میرفتم؛ عالَمی که در آن لباس تعمیرکاری به تن داشتم و از تعمیر ماشینهای فراوان خسته نمیشدم. به مرور، مکانیکی را هنر، دیدم. هنری مانند نقاشی یا آشپزی.» از طلوعِ برق و بارقههای علاقه به مکانیکی تا تصمیم به فعالیت حرفهای در راستای آن برای لیلا، کمتر از یک سال زمان برد. مدت زمانی که فقط با مطالعه و تحقیق درباره انواع خودرو و نحوه تعمیراتشان، توانست بارِ علاقهاش را با خود بکشد و تحمل کند. حالا، روزی را به خاطر میآورد که میخواست برای نخستین بار از این علاقه و تصمیمش با خانواده (پدر، مادر، و یک خواهر و برادرِ چند سال کوچکتر از خود) صحبت کند: «تا پیش از آن روز، هزاران بار صحنه بیان علاقه و تصمیم خود را تداعی و مرور کردم، تا برای هر واکنشی از سوی آنها و متقاعد کردنشان آماده باشم. از سویی اگر مخالفت هم میکردند بهشان حق میدادم. بالاخره یک روز زبانم باز شد و گفتم؛ پدرم استقبال و مادرم مخالفت کرد. چند ماه بعد از آن نیز، سراغِ همان اُوستای مکانیکِ محل رفتم و بدون مقدمه ازش پرسیدم، شاگرد میخوای!؟ قدرتیِ خدا، او هم نه نگفت. این اتفاقات و پالسهای مثبت مثل معجزه بودند؛ خُرده معجزههایی برای دختری که میخواست ماهرترین مکانیک شهرشان باشد.»
فالِ نیکِ مخالفان و موافقاندوستان لیلا، حالا او را «اوس لیلا» صدا میزنند. شهرتی که لیلا هم از آن بَدش نمیآید. اصلا پوش دادن به این شهرت است که به بازیهای دوران کودکیاش نیز اشارهای کوتاه میکند: «عروسک داشتم ولی بیشتر با ماشین بازی میکردم. ادایِ مخترع و تعمیرکار درآوردن را هم به خالهبازی ترجیح میدادم.» لیلا خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت توانست کارآموزِ اَستای مکانیکِ محل شود. پدر و مادرش نیز علیرغم همه رویاهای ریز و درشتی که در سر پرورانده بودند، همراهش شدند و از دور، او را پاییدند تا آسیب نبیند. لیلا نگاهش در امتدادِ محوطه باز و آزادِ مرکز معاینه فنی خودرو، میدواند و ادامه میدهد: «سخت بود ولی تا حدودی توانستم به سلامت از کنار نگاههای متعجب و گاه سنگین، لبخندهای امیدآفرین و گاه اخمهای سخت گره خورده، جملات انگیزشی و گاه کنایههای نیشدار، عبور کنم. اوایل، دوستان، همسایگان و اقوام زیادی سعی در ناامید کردنم داشتند و مدام میگفتند حیف تو نیست، تو را چه به مکانیکی، این همه شغل، دنبال دردسری؟ حالا اما تقریبا همه آنها پذیرفتهاند که بعضی از مشاغل و فعالیتها، مردانه و زنانه ندارند!» به اینجا میرسد، شکسته میخندد و میگوید: «جالب است که خیلی از همان ناامیدکنندگان، خودرویشان را میآورند تعمیرگاهِ مرکز تا من تعمیر کنم! چون از تمیزکاری، دقت و وسواس در کارم رضایت دارند.» با تاکید بر حمایت خانواده و مسئولان، میافزاید: «مکملِ جسارت من و باقی دختران و بانوانی که علاقهمندیهای متفاوت نسبت به فضای عمومی و پذیرفته شده جامعه دارند، حمایتِ خانواده و مسئولانِ مربوطه است. مکملی که دوباره مانند معجزه برای من اتفاق افتاد و شدم جزو نخستین بانوانِ تعمیرکار خودرو که در مراکزی نیمه دولتی به طور رسمی فعال هستند.» مشتریهایش، بر ۲ گونهاند. گروه اول، از سرِ بیاعتماد و یا به پشتوانه قُرص و مُحکمِ فرهنگی مردسالارانه و رویکردی تاریخ گذشته که با مقتضیاتِ عصرِ حاضر همخوانی ندارد، مخالف هستند و گروه دوم نیز از سرِ غرور و یا انگیزهپذیری، موافق هستند. یکی از مشتریهای مخالف میگوید: «تجربهشان کم است و نمیتوان به راحتی جان و مال خود را در اختیارشان قرار دهیم.» مخالف دیگری، نیز میگوید: «وقتی این همه کارِ زنانه هست چرا باید اینجا کار کنند؟ دنبال جلبِ توجهاند!؟» مشتریِ موافق اما میگوید: «اینها، پیشروان مسیری رو به سوی آیندهای درخشان هستند که باعث انگیزه و الگوسازی سایر بانوان میشوند.» مشتریها، مخالف باشند یا موافق برای لیلا فرقی نمیکند چون او همهیشان را به فال نیک گرفته: «افرادی که مخالفند درست به اندازه افرادی که موافقند، مرا به سمت و سوی اهدافم، هول میدهند.»
بیشتر بخوانید: روایت ورود یک خانم به شغلی مردانه | عطامـکانیـک یک زن است
کد خبر 821208 منبع: همشهری آنلاین برچسبها مشاغل خبر مهم تعويض پلاك معاينه فنى زنانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: مشاغل خبر مهم تعويض پلاك معاينه فنى زنان مرکز معاینه فنی خودرو مشتری ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۳۷۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۲ ورزشکار و یک مربی قبل از ژوزه مورایس در ایران مسلمان شدند
به گزارش همشهری آنلاین روز گذشته بود که ژوزه مورایس پس از برتری سپاهان برابر استقلال ملاثانی تاکید کرد مسلمان شده و از این پس شرایط برای او متفاوت است. ژوزه مورایس اولین فردی نیست که پس از حضور در ایران، مسلمان میشود و پیش از او نیز ورزشکارانی بودند که دین اسلام را انتخاب کردند.
دنی اولروم (عرفان)
دنی اولروم یکی از چهره های سرشناس ورزش ایران است که سالهاست به دین اسلام روی آورده است. او ملیتی نیجریه ای دارد اما از روزی که در سفارت کشورش در ایران همسرش را دید تصمیم گرفت تا تغییرات ابتدایی را در زندگی اش شکل دهد.اولروم که پیش از روی آوردن به اسلام یک مسیحی کاتولیک بوده است پیش از آمدنش به ایران سودای مسلمان شدن در سر داشته است که ازدواج با همسر ایرانی این فرصت را به بهترین نحو برای او فراهم ساخت: «در نیجریه مسلمانان زیادی وجود دارند و شاید بتوان ادعا کرد که اکثر نیجریهایها مسلمان هستند. تحقیقات زیادی درباره اسلام انجام دادم و به این نتیجه رسیدم که تنها در اسلام میتوانم گمشده خود را پیدا کنم، مدتها بود که در دل مسلمان شده بودم اما ازدواج بهانهای شد تا به این تصمیم خود جامعه عمل بپوشانم.» همسر دنی اولروم که پس از مسلمان شدن نام عرفان را برای خودش انتخاب کرده است، کارمند رسمی سفارت نیجریه است.
تسینا ایلوشنکو (لیلا رجبی)
نایبقهرمان پرتاب وزنه اروپا. اوحالا با نام لیلا رجبی و با پرچم ایران در رقابتهای بینالمللی شرکت میکند. ایلوشنکو بعد از ازدواج با پیمان رجبی (که او هم دونده است) و مشرفشدن به دین اسلام، حالا یکی از ورزشکاران ایران است که با حجاب اسلامی در رقابتهای بینالمللی شرکت میکند. او که در رقابتهای قهرمانی باشگاهی برای اولین بار طی مدت حضورش با دیگر پرتابگرهای ایران رقابت کرد و ۲ متر رکورد ایران را شکست، حالا آرزوهای دیگری دارد. لیلا و همسرش از طریق یکی از دوستان که در بلاروس زندگی میکند با هم آشنا شده اند. طبق گفته های پیمان، فاصله آشنایی آنها تا ازدواجشان ۲ سال طول کشیده است تا در این ۲ سال لیلا فرصت داشته باشد که درباره دین اسلام و کشور ایران تحقیق کند. اینترنت و کتابهایی درباره دین اسلام، خواندن قرآن به زبان روسی و در آخر موافقت خانواده ها باعث شد تا ورزشکاری دیگر به جمعیت مسلمانان اضافه شود. لیلا که اسمش را خودش از طریق یک سایت ایرانی پیدا کرده است در حضور امام جمعه بوشهر شهادتین را گفت.
دیوید جان رو (داوود)
فقط شش هفته از حضورش در ایران گذشته بود که تصمیم گرفت مسلمان شود. دیوید جان رو، مربی انگلیسی تیم ملی بیلیارد ایران که حالا دیگر سمتی ندارد خیلی زود تصمیم به این کار گرفت.
روی مک لاو، یکی دیگر از دوستان مسلمان جان رو بوده است: «او سیاه پوست انگلیسی بود که مسلمان شده بود و در قطر زندگی می کرد. من درباره اسلام با او خیلی صحبت می کردم.» اما او در ایران تصمیم گرفت که مسلمان شود: «من به همه کشورها به جز آمریکا سفر کرده ام. مردم ایران با همه فرق می کنند. من از فرهنگ شما خوشم آمد. این که شما غذایی می خورید و به هم تعارف می کنید برای من جالب بود.» جان رو در حرم امام رضا (ع) تصمیم نهایی را برای تغییر مذهب گرفته بود: «من شش هفته است که به ایران آمده ام. مسابقه ای در مشهد برگزار شد. من خواستم به حرم امام رضا(ع) بروم. حس خوبی آنجا داشتم و همان جا بود که تصمیم گرفتم مسلمان شوم.» جان رو دوست دارد که یک بار دیگر به مشهد برود: «گفته ام که هر شهری که حرم دارد، من را آنجا ببرند. قم، شیراز ... دوست دارم یک بار دیگر مشهد را ببینم.»
کد خبر 847390 برچسبها ویژه ورزشی باشگاه سپاهان